جرقه اولیه داستانی «بال نقرهای» به گونه ای است که پلی میان افسانه و واقعیت می سازد؛ یعنی همان نکتهای که خیلی زود می تواند خیالات کودک را تسخیر کند.
با نگاهی گذرا به وضعیت ادبیات جهان در حوزه کودک و نوجوان در مییابیم که پدیدهای به نام رمان کودک، جایگاه واقعیاش را در بین مخاطبان خود پیدا کرده است به نحوی که سالیانه دهها جایزه و جشنواره نیز در این زمینه اهدا و برگزار میشود.
کارشناسان ادبیات کودک و نوجوان در کشور ما همواره با این سؤال مواجه بودهاند که حد و مرز رمان کودک تا کجاست و اصولاً چگونه باید کودک را به عنوان یک رمان خوان به رسمیت شناخت؟ ایجاد نشدن جرقههای اولیه در نوشتن رمان برای کودکان از سوی نویسندگان ما، در درجه اول ریشه در نشناختن حدود انتخاب موضوع و شیوه پردازش دارد. نکته ای که فقط با مرور ضمنی آثار شاخص ترجمه شده قابل دستیابی است.
برخی کارشناسان بر این باورند که رمان کودک با در نظر گرفتن استانداردهای جهانی، ایجاد پلی حسی مابین کودکی کردن تا مرز نوجوانی کردن است و کفه این ترازوی حسی باید به سمت مرز مبدأ یعنی کودکی متمایل باشد. هدف اصلی رمان کودک ایجاد جهان دگرگون در ذهن کودک نیست بلکه رسالت اصلیاش این است که در درجه نخست ترس خواننده از مواجه شدن با کتابهای قطور را از بین ببرد.
در رمان کودک معمولاً اصولی اولیه چون استفاده از شخصیتهای شبه فانتزی، ایجاد ماجراهای داستانی پرکشش وجدال سیاهی و سفیدی مورد استفاده قرار میگیرد، یعنی همان عواملی که مختص داستانهای شبه افسانه ای کوتاه، همراه با تصویرگری با تغییری کوچک و نامحسوس است.
نویسندگان بسیاری تاکنون توانستهاند به منظور ارتقای کیفیت و ثبت رمان کودک گامهای موثری بردارند که از میان آنها میتوان از «کنت اپل»، نویسنده کانادایی نام برد. اپل توانسته با استفاده از تخیل مثال زدنیاش، بسیاری از کودکان را با مفهوم رمان کودک آشنا کند؛ نویسنده ای که کارهایش